- go
- گشتن ، رواج داشتن ، تمام شدن ، راه رفتن، نابودشد شدن ، روي دادن،برآن بودن ، رفتن ، روانه ساختن ، رهسپار شدن ، عزيمت كردن ،گذ گذشتن ، عبور كردن ،كاركردن،درصدد بودن ، راهي شدن
English to Farsi dictionary. 2013.
English to Farsi dictionary. 2013.